کد مطلب:109035 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

خطبه 113-در اندرز به مردم












[صفحه 89]

خطبه التقوی ستایش خدای را سزاست پیوند دهنده است سپاس را به نعمتها و نعمتها را به سپاسگزاری ستایش می كنم او را بر نعمتهایش چنانچه ستایش می كنم او را بر بلایش یاری می خواهم از او بر این نفسهای سستی كننده از آنچه مامور شده به آن شتابنده به سوی آنچه نهی شده از آن و آمرزش می طلبم از آنچه احاطه كرده به آن علم او و شمرده است آن را كتاب او عملی است كامل و كتابیست وانگذارنده و ایمان می آوریم به او مانند ایمان كسی كه آشكار دیده است پنهانیها را و آگاه شد بر وعده داده شده ایمانیكه نیست گرداند صافی آن شرك را و یقین آن شك را و گواهی می دهم بر اینكه نیست خدائی به جز خداوند به حق یكتاست او شریكی نیست برای او و آنكه محمد صلی الله علیه و آله بنده و پیامبر اوست دو گواهی كه بالا برند گفتار را و بلند سازند عمل را سبك نمی شود میزانیكه نهاده شوند در آن و سنگین نمی شود میزانی كه برداشته شوند از آن

[صفحه 90]

سفارش می كنم شما را ای بندگان خدا به پرهیزگاری و ترس از خدا كه آن توشه است و با آن است بازگشت توشه ایست رساننده و پناهیست رهاننده خواند به سوی آن شنواننده ترین خواننده و حفظ نمود آن را بهترین حفظكننده پس شنوانید خواننده آن و نجات یافت حفظكننده آن ای بندگان خدا به راستی پرهیزكاری از خدا بازداشت دوستان خدا را از حرمهای او و لازم گردانید به دلهای آنان ترس او را تا بیدار ساخت شبهایشان را و تشنه ساخت روزهای گرم آنها را پس فراگرفتند آسایش را به عوض رنج و سیرابی را به عوض تشنگی و نزدیك شمردند آخر مدت عمر را شتافتند به سوی عمل و تكذیب كردند آرزو را پس ملاحظه كردند مرگ را پس به راستی دنیا سرای نیستی و رنج و تغییر و عبرت است پس از جمله نشانه های فانی شدن اینكه روزگار بزه كننده است گمان خود را خطا نمی كند تیرهای آن و دوا نمی شود زخم او می اندازد به زنده تیر مرگ را و به تندرست تیر بیماری را و به رستگار تیر هلاكت را خورنده ایست سیر نمی شود و آشامنده ایست سیراب نمی شود و از رنج (دنیاست) كه مرد جمع می كند آنچه را كه نمی خورد و بنا می كند آنچه را كه ساكن نمی شود سپس بیرون می رود به سوی خدای بزرگ نه مالی برداشته و

نه ساختمانی همراه برده و از جمله تغییرهای آن آنست كه تو می بینی رحم شده را غبطه برده شده و غبطه شده را رحم شده نیست این مگر توانگری كه منتقل شد و سختی كه فرودآمد و از جمله اسباب عبرتهای آن این كه مرد نزدیك می شود بر آرزوی خود پس جدا می كند او را حاضر شدن اجلش پس نه آرزو دریافته می شود و نه آرزوكننده (از مرگ) رها می شود پس منزه است خداوند شگفتا چقدر فریبنده است شادی آن و تشنه است سیرابی آن و گرم است سایه آن نه آینده (مرگ) برگردانده می شود و نه گذشته برمی گردد پس منزه است خداوند چه بسیار نزدیكت زنده از مرده برای رسیدن او به وی و دور گردانید مرده را از زنده برای بریده شدن او از وی

[صفحه 91]

به راستی نیست چیزی بدتر از بد مگر عذاب آن و نیست چیزی بهتر از خوبی مگر ثواب آن و هر چیز از دنیا شنیدن آن بزرگتر است از دیدن آن و هر چیز از آخرت دیدن آن بزرگتر است از شنیدن آن پس باید كفایت كند شما را از دیدن شنیدن و از غیب خبر و بدانید آنچه كم گردد از دنیا و زیاد شود در آخرت بهتر است از آنچه كم شود از آخرت و زیاد شود در دنیا پس بسا از كم شده ایست سود برنده است و بسا زیاد نیست كه باعث خسارت است به راستی آنچه مامور شده اید به آن فراختر است از آنچه نهی شده اید از آن و آنچه حلال شده برای شما بیشتر است از آنچه حرام شده بر شما پس ترك كنید آنچه را كه كم است برای آنچیزی كه بیشتر است و آنچه تنگ است برای آنچه فراخست و ضامن شده است برای شما به روزی و مامور شدید به عمل پس باید نباشد ضمانت شده برای شما طلب كردن آن اولی به شما از واجب شده بر شما عمل آن با وجود این به خدا سوگند پیش آمده است شك و فساد پذیرفت یقین تا به مرتبه گویا آنچه ضمانت شده است برای شما واجب شده بر شما و گویا آنچه واجب شده بر شما برداشته شده از شما پس بشتابید به سوی عمل كردن و بترسید از ناگاه رسیدن مرگ پس به راستی امید گرفته نمی شود از بازگشت

ن عمر آنچه امید گرفته می شود از بازگشتن روزی آنچه فوت شود امروز از روزی امید گرفته می شود فردا افزونی آن و آنچه فوت شد دیروز از عمر امید گرفته نمی شود امروز برگشتن آن امید به آینده است (كه آن روزیست) و نومیدی با گذشته است بترسید از خدا به حق ترسیدن و نمیرید مگر در حالیكه باشید مطمئن


صفحه 89، 90، 91.